ایمانوئل کانت و آرتور شوپنهاور هر دو به مسئله شر پرداخته‌اند، اما از دیدگاه‌های فلسفی متفاوتی به آن نگریسته‌اند. این تفاوت ریشه در نظام‌های فکری آن‌ها دارد: کانت با محوریت اخلاق و آزادی به مسئله شر نگاه می‌کند، در حالی که شوپنهاور آن را در بستر بدبینی فلسفی و اراده به زندگی تحلیل می‌کند. در ادامه، این دو دیدگاه مقایسه می‌شوند و نتیجه‌گیری نهایی ارائه می‌گردد.

دیدگاه کانت درباره شر

1. ریشه شر در آزادی و اخلاق:

  • کانت معتقد است شر نتیجه آزادی انسان است. آزادی برای اخلاق ضروری است، زیرا بدون آزادی، هیچ تصمیم اخلاقی ممکن نیست.
  • شر، به‌ویژه "شر ریشه‌ای"، ناشی از انتخاب اراده انسان برای ترجیح تمایلات شخصی به جای قانون اخلاقی (Categorical Imperative) است.

2. شر به‌عنوان بخشی از طبیعت انسان:

  • کانت شر را به‌عنوان ویژگی‌ای درونی در طبیعت انسانی (نتیجه استفاده نادرست از آزادی) توصیف می‌کند، اما انسان می‌تواند با استفاده از عقل و پایبندی به اصول اخلاقی، شر را در خود اصلاح کند.

3. تفکیک شر اخلاقی و شر طبیعی:

  • شر اخلاقی: نتیجه انتخاب نادرست انسان است.
  • شر طبیعی: ناشی از شرایط جهان طبیعت است و ارتباط مستقیمی با اخلاق ندارد.

4. دیدگاه خوش‌بینانه:

  • کانت معتقد است که با استفاده از عقل و اخلاق، انسان می‌تواند بر شر غلبه کند. شر به‌عنوان چالشی برای تقویت اراده اخلاقی انسان عمل می‌کند.

دیدگاه شوپنهاور درباره شر

1. ریشه شر در اراده به زندگی:

  • شوپنهاور شر را نتیجه اراده به زندگی (Will to Life) می‌داند، که نیرویی کور، غیرعقلانی، و بنیادی در همه موجودات است.
  • به نظر او، جهان پر از رنج و درد است، زیرا اراده به زندگی دائماً انسان را به‌سوی خواسته‌های بی‌پایان و ناکامی سوق می‌دهد.

2. بدبینی فلسفی:

  • شوپنهاور معتقد است که رنج و شر اجتناب‌ناپذیرند. به نظر او، زندگی ذاتاً شر است و شادی تنها غیاب موقتی رنج است.
  • او شر را نه یک نقص اخلاقی، بلکه ویژگی ذاتی جهان می‌داند.

3. توجیه شر:

  • برخلاف کانت، شوپنهاور تلاش نمی‌کند تا شر را با اراده آزاد یا مسئولیت اخلاقی انسان مرتبط کند. برای او، شر نتیجه ناگزیر نیروی غیرعقلانی اراده به زندگی است.

4. راه‌حل برای رهایی از شر:

  • شوپنهاور راه‌حل را در انکار اراده به زندگی می‌داند. او پیشنهاد می‌کند که انسان باید از خواسته‌ها و تمایلات خود دست بکشد و از طریق زهد، هنر، و نوعی تأمل عرفانی به آرامش برسد.

مقایسه نظر کانت و شوپنهاور درباره شر

موضوعایمانوئل کانتآرتور شوپنهاور

ریشه شرانتخاب نادرست اراده آزاداراده به زندگی (نیروی کور و غیرعقلانی)
نقش انسانانسان مسئول انتخاب‌های خود است و می‌تواند بر شر غلبه کند.انسان اسیر اراده به زندگی است و رنج اجتناب‌ناپذیر است.
دیدگاه کلیخوش‌بینانه: شر قابل اصلاح است.بدبینانه: شر ذاتی جهان است و نمی‌توان از آن گریخت.
شر طبیعی و اخلاقیتفکیک میان شر اخلاقی (انتخاب انسان) و شر طبیعی (قوانین طبیعت)همه انواع شر نتیجه اراده به زندگی است.
راه‌حل برای شراستفاده از عقل و پایبندی به قانون اخلاقیانکار اراده به زندگی و رهایی از تمایلات

نتیجه‌گیری:

  1. فلسفه کانت:
    • کانت به انسان به‌عنوان موجودی آزاد و مسئول نگاه می‌کند. او معتقد است که شر نتیجه انتخاب نادرست انسان است و با تقویت اراده و عقل می‌توان بر آن غلبه کرد. بنابراین، رویکرد او نسبت به مسئله شر خوش‌بینانه است و بر توانایی انسان در تغییر شرایط تأکید دارد.
  2. فلسفه شوپنهاور:
    • شوپنهاور دیدگاهی عمیقاً بدبینانه دارد. او شر را نتیجه غیرقابل اجتناب نیروی بنیادین اراده به زندگی می‌داند و راه‌حل او، انکار زندگی و تمایلات است. در این دیدگاه، شر یک واقعیت تغییرناپذیر از زندگی است.
  3. تفاوت اصلی:
    • کانت به آزادی و عقلانیت انسان تأکید دارد و معتقد است که شر نتیجه انتخاب نادرست است، اما شوپنهاور شر را فراتر از انتخاب انسانی و نتیجه ساختار بنیادین جهان می‌داند.
    • کانت امیدوار است که انسان بتواند با اخلاق و آموزش بر شر غلبه کند، در حالی که شوپنهاور بر رهایی از جهان و انکار خواسته‌ها تأکید می‌کند.
  4. نتیجه نهایی:
    • اگرچه کانت و شوپنهاور هر دو به وجود شر اذعان دارند، اما کانت راه‌حلی فعال برای مقابله با شر ارائه می‌دهد که بر مسئولیت انسان تأکید دارد، در حالی که شوپنهاور پیشنهاد می‌کند که انسان با پذیرش ذات بدبینانه جهان و انکار اراده، از شر رها شود.
    • در نهایت، کانت دیدگاهی خوش‌بینانه‌تر دارد که با امید به بهبود شرایط همراه است، اما شوپنهاور واقعیتی تلخ و غیرقابل تغییر از زندگی را ترسیم می‌کند. انتخاب میان این دو دیدگاه به نگرش شخصی ما به طبیعت انسان و جهان بستگی دارد.